loading...
وبسایت جامع قرآن و عترت
مهندس جعفری بازدید : 205 پنجشنبه 19 شهریور 1394 نظرات (0)

هدهد

قرآن كريم در بخشي از سيره علمي و عملي حضرت سليمان مي‌فرمايد: او صفوف سپاهيان را تفقد كرد و هدهد را ند‌يد، فرمود: چرا من هدهد

رادر جاي خود نمي‎بينم؟ ‌يا او اصلاً در جاي خود نيست. سليمان فرمود: هدهد با‌يد دليل روشن و قانع كننده‎اي كه غيبت وي را توجيه كند ارائه

دهد ‌وگرنه به عذابي سخت معذّب شود: "و تفقد الط‌ير فقال ما لي لا اري الهدهد ام كان من الغائبين لأُعذّبنه شديداً او ليأتيني بسلطانٍ مبين."

بعد از مقداري درنگ، هدهد از راه رسيد و به سليمان عرض كرد كه من به چيزي احاطه پيدا كردم كه شما به آن احاطه نداري: "فمكث غير بعيد

فقال احطت بما لم تحط به و جئتك من سبأ بنبأ ‌يقين"؛ ‌يعني از نزد‌يك چيزي را ‌يافتم كه شما در آنجا حضور نداشتيد تا از نزد‌يك به آن احاطه

علمي پيدا كنيد.

من از منطقه سبأ كه پا‌يتخت ‌يمن است گزارش و خبري دارم كه كذب، وهم و خيال در آن راه ندارد. آن گزارش ‌يقيني ا‌ين است كه من بانو‌يي

را ديدم كه سلطان مردم ‌يمن است و داراي تختِ فرمانروا‌ييِ عظ‌يمي است و همه‌‌ امكانات سلطنتي هم در اختيار اوست: "اني وجدت امراةً

تملكهم و اوتيت من كل شيء و لها عرش عظ‌يم."

اما در ‌كنار ا‌ين سلطنت مادّي، اعتقاد شرك آلودي نيز نزد آنان ‌يافتم: "وجدتها و قومها ‌يسجدون للشمس من دون الله و ز‌ين لهم الشيطان اعمالهم

فصدهم عن السبيل و هم لا يهتدون.مراد از سبيل اگر مطلق باشد همان سبيل الله است كه پايانش لقاء‌الله است.

مهندس جعفری بازدید : 228 دوشنبه 25 اسفند 1393 نظرات (0)

%d8%aa%d8%ac%d9%84%db%8c-%d8%a8%db%8c%d8%b4%d8%aa%d8%b1-%d9%86%d9%88%d8%b1-%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa-%d8%ae%d8%aa%d9%85%db%8c-%d9%85%d8%b1%d8%aa%d8%a8%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%a2%d8%ae%d8%b1-%d8%a7%d9%84%d8%b2%d9%85%d8%a7%d9%86%d8%b5%d9%84%d8%ad-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%b3%d9%86(%d8%b9)-%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86%d9%87%e2%80%8c%d8%b3%d8%a7%d8%b2%e2%80%8c-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%88%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d9%88%d8%af

محمدهادی همایون، رئیس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، درباره شخصیت پیامبراکرم(ص) اظهار کرد: قاعدتاً در این تحلیل نباید وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص) را با انسان معمولی مقایسه کرد چون انسان‌های معمولی جنسشان از جنس دنیا است و شهرتشان از جنس دنیاست.

وی ادامه داد: حتی ویژگی‌های اخلاقی که انسان‌ها دارند با معیارهای دنیویی سنجیده می‌شود و قاعدتاً این افراد و حتی انسان‌های بزرگ و مثبت تاریخ در  چهارچوب زمان و مکان خودشان قابل تحلیل هستند، اما وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) انسانی فرا مکانی است که ما به عنوان اولین مخلوق خداوند به ایشان اعتقاد داریم.

همایون اظهار کرد: اول چیزی که در عالم خلق شده است نور مقدس حضرت محمد(ص) بوده است که بررسی آن در بحث‌های فلسفی و عرفانی جای خود را دارد.

رئیس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) بیان کرد: هنگامی که شخصیتی چون حضرت ختمی مرتب(ص)، شخصیتی فرازمینی دارد و پیش از اینکه عالم خلقت شکل گرفته باشد، نورش شکل گرفته، طبیعتاً هر مقدار که عالم خلقت به سمت آن نور و آخرالزمان نزدیک می‌شود، این نور، تجلی بیشتری پیدا می‌کند و در آن هنگام است که این نور شناخته‌تر می‌شود.

انسان معمولی توان دست یافتن به کُنه وجودی حضرت محمد(ص) را ندارد

وی اضافه کرد: به همین دلیل است که به هر میزان که به آخر الزمان نزدیک می‌شویم، متوجه خواهیم ‌شد که تجلی بیشتری از وجود مقدس ایشان نصیب مردم آن دوره می‌شود و البته این به همین میزان باقی نخواهد بود و بعد از آخر الزمان به میزانی که به عوالم ملکوت، قیامت و رجعت ورود پیدا می‌کنیم، شخصیت ایشان تجلی بیشتری پیدا می‌کند.

همایون تأکید کرد: اگر چه هیچ انسان معمولی توان این را ندارد که به کُنه وجودی شخصیت پیامبر(ص) دست پیدا کند چون هیچ کس از انسان‌های معمولی و غیر از نور 14 معصوم و وجود مقدس آنها در عرض ایشان مطرح نمی‌شود تا بخواهد حضرت محمد(ص) را بشناسد.

وی با اشاره به زما رحلت رسول‌الله(ص) تأکید کرد: در زمان قبل از رحلت پیامبر(ص) هیچ آثار بیماری در وجود ایشان در آن زمان ثبت نشده و اتفاقی رخ نداده بوده است و باید اجازه دهیم تا فضای جهانی روشن‌تر شود که ما اندک اندک با حوادثی که در دوران معاصرمان اتفاق می‌افتد متوجه می‌شویم که احتمالاً چه مسائلی در تاریخ ما رخ داده است.

همایون با تأکید بر اینکه باید اندکی صبر کنیم، اظهار کرد: بخش بنی‌امیه تاریخ کم کم برای ما در جریان فلسطین روشن می‌شود و نوع دشمنی بنی‌امیه امروز دوباره زنده می‌شود و ما اندک اندک ماجرای عاشورا را می‌فهیم و باید اجازه دهیم تاریخ بیشتر از این روشن شود تا در این موضوع صحبت کنیم.

وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) برای ایجاد امت آخرالزمانی بوده است

رئیس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در پاسخ به اینکه چگونه باید عمل کنیم تا همان امتی که پیامبر(ص) می‌خواستند، بشویم؟ تصریح کرد: اساساً وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) برای همین آمدند که امت آخرالزمانی را ایجاد کنند و بسازند و تمامی دستوراتی که ایشان آورده‌ بودند همه در این راستا قابل تحلیل و پیگیری و تبعیت است.

وی گفت: پیامبر اکرم(ص) روزی در جمع اصحابشان فرمودند «چقدر من مشتاق دیدار برادرانم هستم» و اصحاب گفتند «مگر ما برادرانتان نیستیم؟» ایشان فرمودند «نه، شما اصحاب من هستید و برادرانم در آخرالزمان می‌آیند و در حالی که من را ندیده‌اند و فقط از روی نوشته کاغذ، به من ایمان می‌آوردند».

همایون اضافه کرد: اگر بتوانیم گروهی باشیم که به عنوان برادران پیامبر اکرم(ص) تلقی شویم در آخرالزمان یعنی همان گروهی که زمینه‌سازی ظهور را انجام می‌دهند، بسی این افتخار است.

وی در پاسخ به اینکه باتوجه به اینکه شب یلدا با رحلت پیامبر اکرم(ص) مقارن شده است و برخی از جهت اینکه آن نیز نوعی صله رحم است بر وجوب آن تأکید می‌کنند، ادامه داد: درباره سنت‌های ملی باید به ریشه‌های فلسفی این سنت‌ها که تا حدودی بر ما معلوم است و بخش زیادی از آنها نیز برای ما معلوم نیست، توجه شود که فلسفه ایجاد این نوع سنت‌ها چیست؟

رئیس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) عنوان کرد: برخی اعتقادشان این است که این سنت‌ها به دین زرتشت و دین رسمی دوران باستانی ما برمی‌گرد و برخی دیگر نیز معتقدند که این از میترائیسم آمده است.

همایون عنوان کرد: اینها بحث‌های مهمی است که باید انجام شود اما آنچه مهم است این است که ما این سنت‌ها را در طول زمان سعی کردیم با رفتارها، مناسک، سنت‌ها و اعمالی که بیشتر جنبه دینی دارد همراه کنیم چنانکه مقوله صله رحم و شب بیداری که در شب یلدا گفته می‌شود.

وی با تأکید بر اینکه باید به دلیل این تقارن، حرمت عزاداری رحلت پیامبر اکرم(ص) رعایت و حفظ شود، اظهار کرد: مشابه آن را ما در دین مبین اسلام داریم که آن شب زنده‌داری است که با اعمال، هدف و فلسفه خاصی بیان شده است.

همایون تأکید کرد: باید سعی کنیم تا این امر ما را به سمت خرافات نبرد و باید از چیزهایی که ممکن است حتی با نگاه‌های بسیار توطئه‌آمیز وارد فرهنگ ما شوند، جلوگیری کنیم.

رئیس دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در مورد امام حسن مجتبی(ع) و مهمترین آموزه‌های تربیتی ایشان، گفت: مهمترین نکته‌ای که درباره وجود مقدس امام مجتبی(ع) می‌توان گفت که معمولاً ذهن همیشه در بررسی سیره ایشان به آن سمت می‌رود ـ هرچند که این سیره یک بُعدی نیست ـ توجه به موضع صلح امام حسن مجتبی و تحلیل این صلح است.

وی اظهار کرد: هر روز جنبه‌ای از صلح امام حسن مجتبی(ع)، این اقدام معجزه‌آسا آشکار می‌شود و شاید مهمترین چیزی که درباره صلح امام مجتبی(ع) به عنوان جنبه تربیتی باید مورد توجه قرار گیرد، زمینه‌سازی عاشورا است.

همایون ادامه داد: صلح امام حسن(ع) بود که زمینه‌ عاشورا را مهیا کرد و 72 انسان پاک، برجسته و ولایت‌پذیر را در کنار سیدالهشدا به نحوی قرار داد که بلندترین پرچم تاریخ را در زندگی بشر نصب کنند که از همه عرصه‌های تاریخی قابل رؤیت و تبعیت باشد.

مهندس جعفری بازدید : 213 جمعه 15 اسفند 1393 نظرات (0)

%da%a9%d9%84%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d9%84%d9%87%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%ac%d8%a7%db%8c%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%a2%d9%86-%da%a9%d9%87-%d8%ac%d8%a7%d9%86%d8%b4-%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d8%b6%d8%a7%db%8c-%d8%ae%d8%af%d8%a7-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%d9%81%d8%b1%d9%88%d8%b4%d8%af

یکی از ماجراهای مهم زندگی پیامبر اسلام(ص) ماجرای عظیم هجرت او و یارانش از مکّه به مدینه است، که خلاصه‎اش چنین است: هنگامی که مسلمانان در مکّه در فشار و آزار شدید مشرکان قرار گرفتند، پیامبر(ص)، مسلمانان را به هجرت به مدینه دستور داد، مشرکان احساس خطر شدید کردند. و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدینه موجب تشکّل آن‌ها در مدینه شده و در آینده نزدیک، کار را بر ما سخت خواهد کرد.

سران آن‌ها در «دار النَّدوَه» مجلس شورای خود اجتماع کردند و هر کدام در مورد جلوگیری از اسلام و دعوت پیامبر، پیشنهادی کردند، چنان که در آیه 30 سوره انفال به این توطئه، اشاره شده است. «وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ؛ و [یاد کن] هنگامى را که کافران در باره تو نیرنگ می‌کردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا [از مکه] اخراج کنند و نیرنگ می‌زدند و خدا تدبیر می‌کرد و خدا بهترین تدبیرکنندگان است».

سرانجام این پیشنهاد تصویب شد که از هر قبیله‎ای، یک جوان شجاع به‌عنوان نماینده انتخاب شود و همه آن نمایندگان در یک شب، خانه پیامبر(ص) را محاصره کنند و به‌سوی او حمله کرده و او را در رختخوابش بکشند.

با این که خوابیدن در رختخواب پیامبر(ص) و افکندن روپوش سبز پیامبر(ص) بر روی خود، صد در صد خطرناک بود، حضرت علی(ع) با جان و دل، این پیشنهاد را پذیرفت و در رختخواب آن حضرت خوابید. آن شب نمایندگان مشرکان، با شمشیرهای برهنه، خانه پیامبر را محاصره کردند، پیامبر شبانه، بی‎آنکه مشرکان متوجه شوند، در تاریکی شب از خانه بیرون آمد و به‌سوی غار ثور که در هفت کیلومتری جنوب مکّه قرار گرفته، رفت و در آن جا مخفی شد، در این هنگام ابوبکر نیز همراه پیامبر بود.

سپس پیامبر(ص) از غار ثور به‌سوی مدینه هجرت کرد، آن حضرت در روز پنجشنبه اول ربیع‌الاول سال 13 بعثت از مکّه خارج شد و در روز 12 همین ماه به مدینه وارد شد.

اشتراک روایات شیعه و سنی در مورد فداکاری امام علی(ع) در لیلةالمبیت

در روایات شیعه و اهل سنت آمده است که امام علی(ع) این کار را انجام داد و خداوند به خاطر این کار به فرشتگان مباهات نمود و موقعی که پیامبر(ص) به‌سوی مدینه در حرکت بود، این آیه را در شأن حضرت علی(ع) نازل فرمود: «وَ مِنَ النّاسِ مَن یشری نَفسَهُ ابتِغأَ مَرضاتِ الله و الله رَئوفٌ بالعباد» (بقره/207).

شبهه‌ای که در این رابطه مطرح می‌شود این است که آیا در خطر قرار دادن جان امام علی(ع) در لیلة‌المبیت با جانشینی او از طرف خدا و پیامبر(ص) منافات ندارد؟ و برای پاسخ به این سؤال باید دو مسئله روشن شود؛ یکی قطعی بودن جانشینی و خلافت حضرت علی(ع) بعد از پیامبر اکرم(ص) است و دیگری عدم منافات جانشینی علی(ع) با به خطر انداختن جان او در شب هجرت و خوابیدن حضرت علی(ع) در بستر پیامبر (ص).

در طول سیزده سال نبوت پیامبر اکرم(ص) در مکه، اسلام با سختی‌ها و تنگناهای طاقت‌فرسایی روبه‌رو بود که مسلمانان برای رهایی از این فشارها گاهی با دستور پیامبر(ص) دست به مهاجرت به سرزمین‌های دیگر می‌زدند در همین راستا و با توجه به این‌که در بیرون مکه بستر گسترش اسلام آماده‌تر بود، در سال سیزدهم و چهاردهم بعثت حدود 90 درصد از مسلمانان به یثرب (مدینة النبی) هجرت کردند. تنها عده معدودی از مسلمانان در کنار شخصیت رسول خدا(ص) در مکه حضور داشتند و مشرکین مکه از این رویکرد بسیار هراسناک گشته و در دارالندوه (مجلس تصمیم‌گیری مشرکین) حضور یافتند و از این‌که مسلمانان، یثرب (جایی که می‌تواند شاهرگ حیاتی مکه را قطع کند) را به‌عنوان پایگاه انتخاب کرده‌اند احساس خطر کرده و درصدد قتل پیامبر اکرم(ص) و قطع ریشه نبوت و وحی برآمدند و مقدمات کار را فراهم کردند اما خداوند بزرگ پیامبر(ص) را از این دسیسه آگاه کرد.

اکنون پیامبر(ص) از نقشه کافران آگاه شد و باید سریع چاره‌ای بیندیشد تا هم بتواند برای حفظ اسلام از این معرکه جان سالم بدر ببرد و هم کارهای ناتمام خود در مکه را توسط یک فرد کاملاً مورد اعتماد به اتمام برساند. بهترین و مطمئن‌ترین فرد برای این کار کیست؟ او وزیر، مشاور، برادر، همدم و هم نفسی دارد که حکم جانشینی و خلافتش را بارها به همگان اعلام داشته است اما چون کسی را برای انجام این مأموریت مناسب‌تر از حضرت علی(ع) نمی‌یابد به ناچار بهترین یاورش را در میان آن همه مردان جنگجو و تیغ‌های بر کشیده تنها می‌گذارد و مأموریت ادای امانات و انتقال خانواده خود از مکه به مدینه را نیز به او واگذار می‌کند. آیا عاقلانه است که انسان جان خویش، وارث خود، کسی که حامل علوم نبوی است را در بستر مرگ تنها گذاشته و جان او را به خطر بگذارد؟ آری او به چند دلیل باید چنین کاری را انجام دهد.

اطاعت خداوند

بر ما مسلم است که طبق صراحت قرآن کریم، رسول رب‌العالمین هیچگاه از روی هوی و هوس حرف نمی‌زند و هر چه می‌گوید وحی و از جانب پروردگار است. این مورد نیز با توجه به اهمیت و حساسیت فوق‌العاده‌اش قطعاً به فرمان خدا بوده است.

حفظ جان پیامبر(ص) و رسالت

در لیلةالمبیت و شب هجرت رسول خدا(ص) که دشمنان همگی عزم خود را بر قتل حضرتش جزم کرده بودند و دائماً مواظب بودند تا پیامبر(ص) از بستر خویش جدا نشود برهمگان مسلم بود که تا لحظاتی نه چندان دور پیامبر(ص) کشته خواهد شد و پس از آن دیگر خبری از رسالت، وحی و نبوت نخواهد بود.

قطعا باید جان پیامبر(ص) محفوظ و مصون از تیر بلا بماند. اگر در این زمان که هنوز دین به مرحله کمال نرسیده است رسول خدا(ص) کشته شود دیگر جانشینی حضرت علی(ع) چه ثمری خواهد داشت؟ پس مسئله جانشینی امام علی(ع) فرع بر اصل آمدن دستورات دینی است که آن هم فرع بر حفظ وجود نازنین سرور کائنات پیامبر اکرم(ص) است. و با توجه به دقت و هوشیاری و نقشه حساب شده دشمن، کوچک‌ترین حرکت اضافه می‌توانست دشمن را متوجه عدم حضور پیامبر(ص) در بستر نماید. همان اتفاقی که چند ساعت بعد افتاد و دشمن تمام توان خود را به کار گرفت و تا حد زیادی هم به محل اختفای پیامبر(ص) نزدیک شد اما به نتیجه نرسید. بنا بر این بدون شک جان آن وجود نازنین بدون جانبازی و ایثار حضرت علی(ع) و رعایت مسائل امنیتی و حفظ اسرار، امکان‌پذیر نبود. و این کار از هیچ کس دیگری ساخته نبود.

مهندس جعفری بازدید : 176 دوشنبه 20 بهمن 1393 نظرات (0)

 

كعبه نخستين بنايي بود كه در روي زمين ساخته شد ودر زمان حضرت آدم توسط خود او درست شد.بعدا طوفان نوح سبب شد كه ساختمان اين خانه ويران شده ودر ظاهر محو شود.اسماعيل در حاليكه به سن 30 سالگي رسيده بود وپدرش به دستور خداوند مامور بناي خانه كعبه شد از خدا خواست كه مكان كعبه را يقين كند.جبرئيل از طرف خدا به زمن امد وهمان مكان سابق كعبه را خط كشي كرد.اسماعيل از بيابان سنگ مي آورد وپدرش ديوار كشي مي كرد.پس از آن به اسماعيل فرمود سنگي مناسب برايش بياورد تا آنرا بر ركن قرار دهد تا براي مردم نشان وعلامتي باشد.جبرئيل او را به حجرالاسود رهنمون كرد وآنرا برگرفت ودر جايگاهش قرار داد آنگاه كه بناي خانه بالا رفت براي ابراهيم بالابردن سنگها دشوار بودبراي همين روي سنگي ايستاد كه به مقام ابراهيم معروف شد.

مرتضی فروتن تنها بازدید : 169 پنجشنبه 12 بهمن 1391 نظرات (0)

عمرو بن عبدود شجاعى بود كه با هزار سوار و مرد جنگى برابرى مى كرد. در جنگ احزاب مبارز طلبيد، هيچ كس از مسلمين جراءت مبارزه با او را نداشت . تا اينكه حضرت على عليه السلام خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و اجازه مبارزه با او را پيشنهاد كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: اين عمرو بن عبدود است .
حضرت عرض كرد: من هم على بن ابيطالبم . و به طرف ميدان حركت كرد و مقابل عمرو ايستاد .
بعد از مبارزه حساس ، عاقبت على عليه السلام عمرو را بر زمين انداخت و بر روى سينه او نشست
صداى فرياد مسلمين بلند شد و پيوسته به پيامبر صلى الله عليه و آله مى گفتند: يا رسول الله صلى الله عليه و آله بفرماييد على عليه السلام در كشتن عمرو تعجيل نمايد.
پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمود: او را به خود واگذاريد، او در كارش ‍ داناتر از ديگران است . هنگامى كه سر عمرو را حضرت جدا نمود، خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آورد. فرمود: يا على عليه السلام چه شد كه در جدا كردن سر عمر توقف نمودى ؟
عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله موقعى كه او را بر زمين انداختم مرا ناسزا گفت : من غضبناك شدم ، ترسيدم اگر در حال خشم او را بكشم ، اين عمل از من به واسطه تسلى خاطر و تشفى نفس صادر شود، ايستادم تا خشمم فرو نشست آنگاه از براى رضاى خدا و در راه فرمانبردارى او سرش را از تن جدا كردم .
آرى براى اين اخلاص و مبارزه با ارزش ، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

((شمشير على در روز جنگ خندق با ارزش تر از عبادت جن و انس ‍ است .)) 

منبع: کتاب یکصد موضوع ، پانصد داستان

گردآورنده: مرتضی فروتن تنها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرتضی فروتن تنها بازدید : 191 پنجشنبه 05 بهمن 1391 نظرات (0)

در ايامى كه اميرالمؤ منين عليه السلام زمامدار كشور اسلام بود، اغلب به سركشى بازارها مى رفت و گاهى به مردم تذكراتى مى داد.
روزى از بازار خرمافروشان گذر مى كرد، دختر بچه اى را ديد كه گريه مى كند، ايستاد و علت گريه اش را پرسش كرد. او در جواب گفت : آقاى من يك درهم داد خرما بخرم ، از اين كاسب خريدم به منزل بردم اما نپسنديدند، حال آورده ام كه پس بدهم كاسب قبول نمى كند.
حضرت به كاسب فرمود: اين دختر بچه خدمتكار است و از خود اختيار ندارد، شما خرما را بگير و پولش را برگردان .
كاسب از جا حركت كرد و در مقابل كسبه و رهگذرها با دستش به سينه على عليه السلام زد كه او را از جلوى دكانش رد كند.
كسانى كه ناظر جريان بودند آمدند و به او گفتند، چه مى كنى اين على بن ابيطالب عليه السلام است !!
كاسب خود را باخت و رنگش زرد شد، و فورا خرماى دختربچه را گرفت و پولش را داد.
سپس به حضرت عرض كرد: اى اميرالمؤ منين عليه السلام از من راضى باش ‍ و مرا ببخش .
حضرت فرمود: چيزى كه مرا از تو راضى مى كند اين است كه : روش خود را اصلاح كنى و رعايت اخلاق و ادب را بنمايى .

منبع: کتاب یکصد موضوع ، پانصد داستان

گردآورنده: مرتضی فروتن تنها

مرتضی فروتن تنها بازدید : 190 شنبه 30 دی 1391 نظرات (0)

يكى از اقوام امام سجاد عليه السلام ، نزد حضرتش آمد و شروع به ناسزا گفتن كرد. حضرت در جواب او چيزى نفرمودند چون از مجلس آن شخص ‍ برفت ، حضرت به اهل مجلس خود فرمود: شنيديد آنچه را كه اين شخص ‍ گفت الان دوست دارم كه با من بياييد و برويم نزد او تا جواب مرا از دشنام او بشنويد.
آنان گفتند: ما همراه شما مى آييم و دوست داشتيم كه جواب او را مى دادى . حضرت حركت كردند و اين آيه شريفه را مى خواندند: ((آنان كه خشم خود را فرو نشانند و از بدى مردم در گذرند (نيكو كارند) و خدا دوستدار نكوكاران است .))
راوى اين قضيه گفت : ما از خواند اين آيه فهميديم كه حضرت به او خوبى خواهد كرد.
پس حضرت آمدند تا منزل آن شخص و او را صدا زدند و فرمودند كه به او بگويند على بن الحسين عليه السلام است .
چون آن شخص شنيد كه حضرت آمده ، گمان كرد حضرت براى جواب گوئى دشنام آمده است !
حضرت تا او را ديدند فرمودند: اى برادر تو نزدم آمدى و مطالبى ناگوار و بد گفتى ، اگر آنچه گفتى از بدى در من است از خداوند مى خواهم كه مرا بيامرزد، و اگر آنچه گفتى در من نيست ، خداوند ترا بيامرزد.
آن شخص چون چنين شنيد ميان ديدگان حضرت را بوسيد و گفت : آنچه من گفتم در تو نيست ، و من به اين بدى ها سزاوارترم .

 

منبع: کتاب یکصد موضوع ، پانصد داستان

گردآورنده: مرتضی فروتن تنها

اطلاعات کاربری
نظرسنجی
نظر شما در مورد وبسایت جامع قرآن و عترت چیست؟